حالت تاریک
پنج‌شنبه, 17 آبان 1403
یادداشت؛

عاشورا هنوز به شب نرسیده است

عاشورا هنوز به شب نرسیده است

شهادت نوزادان، کودکان و نوجوانان غزه و مادران و پدران داغداری که چندی بعد به فرزندانشان می‌پیوندند، مصداق کربلایی دیگر است.

به گزارش شبکه اطّلاع‌رسانی «رهیاب»؛ سیده زهرا موسویان در یادداشتی نوشت: آفتاب بالا آمده و روز شروع شد. پیش از آنکه همان خورشید غروب کند، دم‌دمای نماز عصر، قطعه‌ای از زمین امانت‌دار خونِ زاده رسول‌الله و یاران و اصحابش شد. لشکریان یزیدی، سرمست از پیروزی بر طبل خاتمه جنگ می‌نواختند. روز به پایان می‌رسید و تاریخ می‌رفت تا در سیاهی شب و هلهله اهالی نااهل کوفه و شام، محو شود. نه جای ماندن بود و نه نای رفتن.

کاروان اسرا، زنان عزادار، کودکانی ستم‌دیده و مردی که بازمانده سلسله امامت بود و اکنون در بند، بازماندگان خاندان عصمت بودند که حالا پا در مسیر اسارت می‌گذاشتند. اما در میانه وانفسای درد و عزا و اسارت، زنی علم بر دوش کشید و زمزمه مقاومت را در رگ‌های کاروان نواخت. شمشیر کلام حیدر را به دست گرفته و زبان به روشنگری راه برادرش حسین علیه‌السلام باز کرد و بذر انقلاب بر ضد بنی‌امیه را در دل روزگار پاشید.

تاریخ، غریو خروش زینب کبری سلام‌الله‌علیها را خوب به خاطر سپرده است: «امّا بعد! ای کوفیان! ای نیرنگ‌بازان و پیمان‌شکنان و بی‌وفایان و مکر پیشه‌گان! هرگز اشک چشمانتان خشک مباد و ناله‌هایتان آرام نگیرد... در میان شما جز لاف‌زدن، خودپسندی، دشمنی، دروغ، تملّق و چاپلوسی کنیزکان، و کینه‌توزی دشمنان نیست.»

طوفان سهمگین خطبه ویرانی بر آبروی آل امیه فرود می‌آید: «خشم خدا شما را فرا خواهد گرفت و برای همیشه در عذاب جهنم خواهید ماند... نابود شوید نابود! واژگون باد پرچمتان واژگون! تلاش‌هایتان تباه، دست‌هایتان بریده.»

شمشیر کلام دختر علی علیهم‌السلام، می‌تازد و تاج‌وتخت یزید را زیر و رو می‌کند.

حماسه و امید در هم می‌آمیزد همان جا که بانوی سرافراز کاروان برادرزاده‌اش را خطاب می‌کند: «در آینده در این سرزمین بر مرقد پدرت حسین علیه‌السلام پرچمی به اهتزاز در می‌آید که هیچ‌گاه کهنه نشود و در گذر زمان گزندی به آن نرسد و سردمداران کفر هرچه در محو آن تلاش کنند، روزبه‌روز بر عظمت آن افزوده شود.»

و آموزه پر قدر زینب سلام‌الله‌علیها ایستادگی است و مقاومت.

سردار تبیین عاشورا نوای «مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا» سر داده، طنین هیهات مناالذله را جهانی کرده و در گوش تمام مظلومان جهان زمزمه می‌کند.

و اکنون، پرچم مقاومت از زمین کربلا به دست مردمان غزه برافراشته و سرزمین وجدان‌های بیدار هر رنگ و نژاد و مسلکی را فتح کرده است.

عاشورای ۶۱ هجری روایت جدیدی دارد روایتی از کودکان بی‌پناه رفح، همان‌ها که زیر آتش و گلوله، داغ یتیمی را به عطش گره می‌زنند و هنوز منتظر مردی از جنس سقا نشسته‌اند...

آسمان را نگاه کن هنوز خورشید ظهر عاشورا با همان هُرم روی سرِ زمین می‌تابد و خط حق و باطل را روشن کرده است.

غزه، کربلایی دیگر است و روایت، روایت عطش و انتظار و انتخاب...

شهید آوینی می‌گوید: اگر واقعیت را بخواهید روز عاشورا هنوز به شب نرسیده است.

شمر ۱۳۰۰ سال پیش مرده است. شمر زمانه‌ات را بشناس.

آنچه در غزه می‌گذرد، مصداق کربلایی دیگر است. شهدای نوزاد غزه، شهادت حضرت علی‌اصغر علیه‌السلام را یادآوری می‌کنند. کودکان و نوجوانانی که همچون قاسم‌بن‌الحسن علیه‌السلام به شهادت می‌رسند و مادران و پدران داغداری که چندی بعد به فرزندانشان می‌پیوندند. مادران بارداری که فرزندان شهید به دنیا می‌آورند و شهید می‌شوند. عطش کودکان در گرمای تابستان و قحطی و بی‌آبی عمدی که رژیم اشغالگر ایجاد کرده، جلوه دیگری از کربلای غزه است.

انتهای خبر/

درباره نویسنده

لینک کوتاه خبر

نظر / پاسخ از