یادداشت؛
خیانت پهلوی خیزش مردم
سقوط رژیم پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی نتیجه خیانتها و جنایات رژیم پهلوی، همراه با وابستگی شدید به بیگانگان، فساد گسترده، سرکوب سیاسی و خیانتهای اقتصادی بود که زمینهساز نارضایتی عمومی شد.
به گزارش شبکه اطّلاعرسانی «رهیاب»؛ صادق شاهوارپور مسئول بسیج دانشجویی استان خوزستان در یادداشتی به «رهیاب» نوشت: خباثتهای دوران پهلوی «۱۳۰۴-۱۳۵۷» یکی از سیاهترین و پرحاشیهترین دورههای تاریخ معاصر ایران بود که با خیانت، وابستگی، سرکوب و فساد گسترده همراه بود. این دوره، بهویژه در دوران محمدرضا پهلوی، به نماد وابستگی به بیگانگان، خیانت به منافع ملی و سرکوب گسترده مردم تبدیل شد.
رضاخان که با حمایت انگلیسیها به قدرت رسید، پایههای یک حکومت استبدادی را بنا نهاد و با سرکوب مخالفان، زمینه را برای وابستگی هرچه بیشتر ایران به استعمارگران فراهم کرد. پس از او، محمدرضا پهلوی نیز با حمایت مستقیم آمریکا و انگلیس به سلطنت رسید و سیاستهای استعماری را به اوج خود رساند.
خیانتهای این دوره در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قابلبررسی است.
اول: وابستگی و خیانت به استقلال کشور یکی از بزرگترین خیانتهای رژیم پهلوی، وابستگی شدید به قدرتهای خارجی بود. رضاخان با حمایت انگلستان روی کارآمد و زمانی که مأموریتش به پایان رسید، توسط همان انگلیسیها برکنار شد.
محمدرضا پهلوی نیز که با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و حمایت مستقیم آمریکا و انگلیس قدرت خود را تثبیت کرد، عملاً ایران را به یک کشور وابسته تبدیل کرد. یکی از نمونههای بارز خیانتهای محمدرضا شاه، امضای قرارداد کنسرسیوم نفتی ۱۳۳۳ بود که پس از کودتای ۲۸ مرداد به امضا رسید و منافع نفتی ایران را در اختیار شرکتهای غربی قرارداد.
همچنین، تصویب کاپیتولاسیون در سال ۱۳۴۳ که بر اساس آن مستشاران آمریکایی در ایران از مصونیت قضایی برخوردار شدند، اوج تحقیر ملت ایران را نشان داد. این قانون به معنای آن بود که حتی اگر یک آمریکایی در ایران مرتکب قتل میشد، دادگاههای ایران حق محاکمه او را نداشتند.
دوم: سرکوب و استبداد سیاسی رژیم پهلوی با تشکیل سازمان اطلاعات و امنیت کشور «ساواک» در سال ۱۳۳۵، دوران جدیدی از خفقان و سرکوب را آغاز کرد. ساواک که تحت نظارت مستقیم آمریکا و اسرائیل فعالیت میکرد، به سرکوب شدید مخالفان پرداخت.
شکنجههای وحشیانه، قتل سیاسی «ترور» شخصیتهای دینی و سیاسی، دستگیریهای گسترده و کنترل شدید رسانهها، از ابزارهای رژیم برای حفظ قدرت بود. بسیاری از روشنفکران، دانشجویان، روحانیون و فعالان سیاسی به دلیل مخالفت با رژیم، تحت شکنجه قرار گرفتند یا به قتل رسیدند.
سوم: خیانت اقتصادی و غارت منابع ملی در دوره پهلوی، فساد اقتصادی و غارت منابع ملی به اوج خود رسید. خانواده سلطنتی و نزدیکان شاه میلیاردها دلار از سرمایههای کشور را به خارج منتقل کردند. دربار پهلوی و مقامات ارشد حکومت، از طریق رانتخواری و زدوبندهای مالی، ثروتهای هنگفتی به جیب زدند.
این در حالی بود که فقر و اختلاف طبقاتی در جامعه ایران افزایش یافت. در کنار فساد مالی، سیاستهای اقتصادی رژیم نیز وابستگی کشور را تشدید کرد. برنامههای توسعهای بدون زیرساختهای لازم، اجرای نادرست اصلاحات ارضی که باعث نابودی کشاورزی شد، و اتکای شدید به درآمدهای نفتی، ایران را در برابر بحرانهای اقتصادی آسیبپذیر کرد.
در سالهای آخر حکومت پهلوی، با کاهش قیمت نفت، بحران اقتصادی شدیدی کشور را فراگرفت و نارضایتی عمومی را افزایش داد.
چهارم: تهاجم فرهنگی و تلاش برای نابودی هویت ملی و اسلامی رژیم پهلوی با سیاستهای غربگرایانه، تلاش کرد فرهنگ اسلامی و ملی ایران را تضعیف کند. محمدرضا پهلوی با اجرای سیاستهایی همچون کشف حجاب، ترویج فرهنگ غربی، و تبلیغ ابتذال در سینما و رسانهها، سعی در تغییر هویت ایرانی - اسلامی مردم داشت.
جشنهای ۲ هزار و ۵۰۰ ساله شاهنشاهی که با هزینههای سرسامآور برگزار شد، نمونهای از تلاش رژیم برای تحقیر ارزشهای اسلامی و تبلیغ ناسیونالیسم افراطی بود. این جشنها در حالی برگزار شد که بخش بزرگی از مردم ایران در فقر به سر میبردند.
پنجم: وابستگی نظامی و خیانت به ارتش ایران محمدرضا شاه ارتش ایران را به طور کامل وابسته به آمریکا کرد. او میلیاردها دلار از درآمد نفتی را صرف خرید تسلیحات از آمریکا و انگلیس کرد، اما این تسلیحات کاملاً تحت کنترل مستشاران خارجی بودند.
در واقع، ارتش ایران بدون فرماندهی مستقل عمل میکرد و در مواقع حساس، مانند جنگ ظفار در عمان، در خدمت منافع آمریکا و انگلیس قرار گرفت. این وابستگی باعث شد که ارتش ایران در برابر تهدیدهای داخلی و خارجی ناکارآمد باشد و در جریان انقلاب اسلامی، نتواند از حکومت دفاع کند.
ششم: ظلم به طبقات محروم و نابرابری اجتماعی درحالیکه حکومت پهلوی میلیاردها دلار درآمد نفتی داشت، فقر در ایران گسترده بود. بخش زیادی از مردم، بهویژه در روستاها و مناطق محروم، به خدمات اولیه مانند آموزش، بهداشت و اشتغال دسترسی نداشتند.
اصلاحات ارضی که بهعنوان یک سیاست توسعهای معرفی شد، باعث نابودی کشاورزی و افزایش مهاجرت روستاییان به شهرها شد. این وضعیت به رشد حاشیهنشینی و افزایش فقر شهری منجر شد.
سقوط رژیم پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی نتیجه خیانتها و جنایات رژیم پهلوی، همراه با وابستگی شدید به بیگانگان، فساد گسترده، سرکوب سیاسی و خیانتهای اقتصادی بود که زمینهساز نارضایتی عمومی شد.
این عوامل در نهایت باعث شد که مردم ایران علیه رژیم پهلوی قیام کنند و انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ به حکومت استبدادی و وابسته پهلوی پایان دهد.
سقوط شاه، نتیجه سالها ظلم، خیانت و بیتوجهی به خواستههای ملت بود و نشان داد که هیچ حکومت مستبد و وابستهای، بدون حمایت مردم، دوام نخواهد آورد.
انتهای خبر /