
یادداشت؛
مذاکره یا ابزاری برای مشروعیت جنگ
کارشناس ارشد علوم سیاسی در یادداشت خود نوشت: اسرائیل با چراغ سبز آمریکا حملات قطرهچکانی علیه ایران را آغاز کرده و واشنگتن با بازی مذاکره، صلح را توهمی پوچ و جان منطقه را به خطر انداخته است.
به گزارش خبرنگار شبکه اطّلاعرسانی «رهیاب»؛ معصومه فتحعلیپور، کارشناس ارشد علوم سیاسی در یادداشتی برای «رهیاب» نوشت: منطقه غرب آسیا این روزها در آستانه تحولات بنیادین قرار گرفته است. اسرائیل با حملات محدود و تهدیدهای پیدرپی علیه ایران، در تلاش است درگیری را به شکلی قطرهچکانی آغاز کند. همزمان، آمریکا همان بازی قدیمی خود را دنبال میکند.
سؤال کلیدی این است: اگر آمریکا واقعاً مخالف جنگ است، چرا متحدش را مهار نمیکند؟
و اگر با حمله اسرائیل موافق نیست، چرا تنها به تکرار عبارت «راهحل دیپلماتیک» اکتفا میکند؟
پاسخ روشن است. دیپلماسی به سبک آمریکا ابزاری است برای:
۱. فریب افکار عمومی: در حالی که اسرائیل دست بر ماشه دارد، آمریکا با تکرار کلمات کلیدی همچون «مذاکره»، «برجام»، «مکانیسم تنفس» و «رفع تنش»، چهره صلحطلبانه خود را به نمایش میگذارد.
۲. مدیریت درگیری بدون هزینه مستقیم: آمریکا ترجیح میدهد خود وارد جنگ نشود، اما با چراغ سبز به اسرائیل، به اهداف استراتژیکش در تضعیف ایران دست یابد.
۳. گروگانگیری مذاکراتی: واشنگتن همزمان با مذاکرات، فشار حداکثری را حفظ میکند و هر واکنشی از سوی ایران را بهعنوان عامل اخلال در روند دیپلماسی برجسته میسازد.
حمله اسرائیل به ایران، اگرچه ظاهراً اقدامی مستقل است، اما بدون هماهنگی با آمریکا ممکن نیست. آمریکا با بازی مذاکره، نه تنها خود را از آتش جنگ دور نگه میدارد، بلکه افکار عمومی را نیز فریب میدهد.
در این بازی، صلح تنها واژهای مصرفی است؛ و آنچه واقعاً قربانی میشود، حقیقت، اعتماد و جان مردم منطقه است.
فردای پس از حمله، جهانی شاهد آغاز جنگی بیپایان خواهد بود. زیرا اسرائیل نه تنها به اهداف نظامی ایران حمله کرده، بلکه توازن منطقهای را هدف گرفته است. اکنون جهان در نقطهای تازه ایستاده است؛ فردایی که توهم صلح زائل شده است.
و آمریکا؟
در همان بازی همیشگی غرق است؛ با یک دست پیام خویشتنداری صادر میکند و با دست دیگر تسلیحات به تلآویو میفرستد.
این رخداد اتفاقی نیست، بلکه انتخابی از پیش طراحیشده است؛ میان مذاکره بینتیجه و حمله حسابشده. اسرائیل ماشه را کشیده، چون مطمئن بود که واشنگتن پشت سرش ایستاده است؛ حتی اگر در ظاهر نگران باشد.
و ایران؟
ایران اکنون دیگر صرفاً در حال واکنش نیست؛
بلکه در حال بازتعریف معادله قدرت در منطقه است.
این دیگر موضوع پرونده هستهای نیست، بلکه مسئله امنیت ملی، موجودیت و آینده ژئوپلیتیک است.
فردای این حادثه، آغاز دورهای است که در آن:
دیپلماسی بدون توازن قدرت، توهم است.
صلح بدون بازدارندگی، افسانهای پوسیده.
و غرب دیگر نمیتواند همزمان نقش داور، بازیگر و سلاحفروش را ایفا کند.
تاریخ این روز را فراموش نخواهد کرد؛ نه بهخاطر یک حمله هوایی، بلکه بهخاطر افتادن ماسکهایی که سالها با واژههایی مانند «مذاکره»، «حقوق بشر» و «امنیت جهانی» بر چهره پنهان شده بود.
نویسنده: معصومه فتحعلیپور، کارشناس ارشد علوم سیاسی
درباره نویسنده
لینک کوتاه خبر
برچسبها
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!