با شهدا؛
نمازهايتان را سر وقت بخوانید
شهید هادی نور امیری در وصیتنامه خود مینویسد: به شما برادران و خواهران مسلمان دينىام وصيت مىكنم كه هميشه نمازهايتان را سر وقت بخوانيد زيرا نماز يعنى با خدا صحبت كردن.
به گزارش شبکه اطّلاعرسانی «رهیاب»؛ شهید هادی نور امیری اول دیماه ۱۳۴۸، در روستای امیر از توابع شهرستان الشتر به دنیا آمد. پدرش داراب، کشاورز بود و مادرش مهربانو نام داشت. دانشآموز اول متوسطه بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. سی و یکم فروردین ۱۳۶۴، با سمت تیربارچی در پاسگاه زید عراق بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. پیکر او را در زادگاهش به خاک سپردند. برادرش علینور نیز شهید شده است.
فرازی از وصیتنامه شهید:
سلام و درود بىپايان بر حبيب درگاه خداوندى محمد مصطفى (ص) و خاندان پاكش همان چهرههاى پاك آسمان امامت و ولايت و با درود و سلام به روان پاك اباعبدالله حسين(ع) اين اسطوره تقوى كه درس شهادت را به ياران باوفايش آموخت و با درود به روان پاك شهداى بدر حنين و خندق تا شهداى خرمشهر و هويزه و كردستان و با درود به شما مردم قهرمان الشتر كه با نثار جان و خون جوانان خود نهال اسلام عزيز را آبيارى كردند.
خدايا تو را شكر مىكنم كه مرا با درد آشنا كردى تا درد دردمندان را لمس كنم و به ارزش كيميايى درد پىببرم و ناخالصیهاى وجودم را در آتش درد بسوزانم و خواستههاى نفسانى خود را زير كوه درد و غم بگويم و هنگام راه رفتن بر روى زمين و نفس كشيدن وجدانم آسوده و خاطرم آرام باشد تا به وجود خود پىببرم و موجوديت خود را حس كنم. به شما برادران و خواهران مسلمان دينىام وصيت مىكنم كه هميشه نمازهايتان را سر وقت بخوانيد زيرا نماز يعنى با خدا صحبت كردن و به شما سفارش مىكنم كه در كارها خدا را اصل قرار دهيد.
شناختى كه از خودم دارم لياقت شهادت ندارم. ولى چون مشترى خداوند رحمان و رحيم و غفور و ستار است. خيلى خيلى اميدوارم و حاشا به كرم خدا كه اميدوار به خود را محروم كند. آرى بالاخره لطف خداوند متعال شامل حال اين بنده ناسپاس و بىمقدار شد و در عوض مرگ سياه در بستر مرگ سرخ در راه هدف نصيبم كرد. به اين خاطر گريستن براى من به حالتان سودى ندارد اگر به جاى اين كار در عاقبت كار خود انديشه كنيد بهتر خواهد بود.
برادران عزيز از شما مىخواهم ادامه دهندگان راه شهدا باشيد و با لبيك گفتن به امام حسين و رهبر انقلاب در راه پيشرفت انقلاب مجدانه بكوشيد. خواهرانم زينب وار در صحنه انقلاب حاضر باشيد. نگذاريد كه خائنين به انقلاب از شما منحنى پيدا كنند و آن را بزرگ كنند.
پروردگارا دستم را بگير كه شيطان در كمين است تا مرا به زمين بزند و نيز گناه با همه سنگينىاش مرا تهديد مىكند. ديوار دنيا بلند است از روى آن نتوان گذشت از تو مىخواهم دستم را بگيرى كه جز تو دستگيرى نيست. اگر من به تو عشق نورزيدهام اما مىدانم كه تو عاشق همه بندهگانت هستى. اى خدا من شرمم مىآيد كه مولايم امام حسين با آن همه مظلوميت آن همه مصيبت جان بدهد و من كه غلام او هستم در هواى خنك غرق در دنيا و در بستر جان بدهم.
انتهای خبر/